این وبلاگ نامی ندارد parvarsh.loxblog.com.بر سنگ مزارم ننویسید که او تنها بود بنویسید بهترین دوست تنهایی بود
| ||
|
غضنفر میره لباسفروشی، میگه: ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه: بعله. غضنفر میگه: قربونت دو نخ به ما بده! ♦♦♦ غضنفر رفته بوده مکه. تو مراسمی که باید به شیطون سنگ بزنه، یهو سنگاش تموم میشه… اونم به جاش فحش میده ♦♦♦ غضنفر بچه دار نمیشده، محلشون رو عوض میکنه! ♦♦♦ غضنفر لامپ خانه اش میسوزد پماد سوختگی میمالد ! ♦♦♦ یک روز غضنفر با خانمش میرن دکتر و می گن آقای دکتر مابچه دار نمی شیم دکتره پس از معاینه میگه اشکال از شما است آقا . در جواب غضنفر می گیه: اینکه ارثی است پدرم و پدر بزرگم هم بچه دار نمی شدند ! ♦♦♦ غضنفر به نامزدش گفت دوست داری فردا شب با هم غذا بخوریم ؟ نامزدش با اشتیاق فراوان گفت : البته ، با کمال میل! غضنفر : خوب به مادرت بگو غذا درست کنه من فردا شب میام خونتون ! ♦♦♦ غضنفر نماز خوند بهش گفتند التماس دعا گفت : سلامت باشی ! ♦♦♦ غضنفر دفتر ازدواج میزنه تبلیغ میکنه : با هر ازدواج دائم یک ازدواج موقت هدیه بگیرید. ♦♦♦ غضنفر رو میفرستن دنبال نخود سیاه پیداش میکنه! ♦♦♦ زن غضنفر : بازم جلو جمع به من گفتی احمق؟ ♦♦♦ غضنفر میره دکتر، میگه: آقای دکتر به دادم برس، الان دو هفتهاست هر شب تا صبح کابوس میبینم! دکتره میپرسه: چه کابوسی میبینی؟ غضنفر میبینه: هر شب خواب میبینم قورباغهها جامجهانی راه انداختن، منم هرشب وامیستم داور! دکتره میگه: ای بابا، این که خیلی ناجوره. بیا برات یک دوا مینویسم، از فردا بخور خوب میشی. غضنفر میپرسه: آقای دکتر، میشه این قرصها رو از پس فردا بخورم؟! دکتره میگه: شدنش که میشه، ولی واسه چی؟ غضنفر میگه: چون فرداشب فیناله ! نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: خواندنی ها، ، [ یک شنبه 13 اسفند 1391
] [ 22:43 ] [ ابراهیم پرورش ] |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |